حرفهای نگفته...

احساس.شور.شعر

حرفهای نگفته...

احساس.شور.شعر

تا کوچه های غربت چشم انتظار،تر...

صیاد می شوی که دلی را شکار تر...

این صید سر سپرده ی تو بی مهار تر...

دست خودش نبوده اگرگُر گرفته است...

تا کوچه های غربت چشم انتظار،تر...

تو تا درون غم کده راهی نداشتی؟!

سخت است وعده باشد و یارت ندار تر...

صیاد! ای علی رضایی نژاد من!

این هدیه،تحفه از منِ زار و نزار تر...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد