حرفهای نگفته...

احساس.شور.شعر

حرفهای نگفته...

احساس.شور.شعر

یادداشت

روزهای سپری در عبور همیشه شان چشم های تاریکی را به نگاه آینه می بخشند

انگشتان شاعرم از قلم افتادند فقط می شود گفت بیستون قدر گریه گریه ی تیشه های فرهاد را فهمید