حرفهای نگفته...

احساس.شور.شعر

حرفهای نگفته...

احساس.شور.شعر

شرمنده می شوم تو کجاها من و هنوز...

وقتی که صبح می رسد اینجا من و هنوز...

شرمنده می شوم تو کجاها من و هنوز...

میلاد چشم های تو و خاطرات مان...

من ماندم و من و من و دنیا،من و هنوز...


8odoqs7668rl50p58zf.jpg">

قربانی نگاه تو حوا و آدم اند

وقتی سکوت می کنی از درد ساده نیست

تا خود سقوط می کنی از درد ساده نیست

قربانی نگاه تو حوا و آدم اند

عمر بلوط می کنی از درد ساده نیست


هر بچه ای سکوت کند مرد می شود

وقتی سکوت چاره ی هر درد می شود

هر کس نصیب آنچه که خود کرد می شود

اسطوره های درد! بمانید در سکوت

هر بچه ای سکوت کند مرد می شود


و واژه واژه پر از درد مشترک داریم

من وتو کهنه دلی زخمی از نمک داریم

و آرزوی کمی دوری از کلک داریم

سکوت،واژه ی سردی پر از کنایه و حرف

و واژه واژه پر از درد مشترک داریم


گفتی که ندارم عرضه؟

بی عرضه ترین نگاه تقدیر من است

انگار سیاه چاه تقدیر من است

گفتی که  ندارم عرضه؟ آری شاید

بی عرضه ترینم آه تقدیر من است


رباعی

آهای رفیق! درد سر دارد ریش

خاصیت شمشیر و سپر دارد ریش

گاهی است شرایطی که حرمت دارد

یا خاصیتی مثل تبر دارد ریش!


رباعی

تنهاست دلم ساکت و تنهاست دل من

منظومه ی اشک،عین زن هاست دل من

پاپوش و دروغ و صفحه وقتی گل کرد

دیدم که صبور مثل مرداست دل من