حرفهای نگفته...

احساس.شور.شعر

حرفهای نگفته...

احساس.شور.شعر

بوی باران

 وقتی از نگاه تو حرف میزنم چشم های خاطرات،بوی باران میگیرند.و من از همه ی این اتفاق ها، نبودنت را می چشم.طعمی شبیه  بادام ها،شبیه شکست ها،شبیه خودم،آری! سرانجام رفتن دست هات، از هم پاشیدگی پیشانی نوشتم شد.

دلتنگ شب های با تو شدم،آه از این همه تنهایی! آه! فقط بدان منتظرت هستم. وقت کردی بیا...


13 فروردین 91

نظرات 1 + ارسال نظر
فاطمه چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:25 ق.ظ http://manism.blogsky.com/

قشنگ بود !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد