حرفهای نگفته...

احساس.شور.شعر

حرفهای نگفته...

احساس.شور.شعر

شب سرد زمستان

 
یک شب سرد زمستانی است

پنجره ها بسته

دانه های برف میخورند بر لبه های دیوار بلند خانه

نکند رخنه کند این سرما

به دل غمزده و گمگشته ی ما

در پس این پنجره ی یخ بسته

می نگرم به حیات خانه

درخت شاه توت کهن در باغچه

شده از برف زمستون سپید چهره

درخت نسترن پدر

میکند در گوشه ی باغچه جلوه

در این سکوت سرد و یخ بسته

چه گویم از این دل آزرده...
 

دوستان اینم از یه دوست شاعر

منتظر آثار شما هستم


نظرات 2 + ارسال نظر
sogol چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1384 ساعت 04:40 ب.ظ http://guilty.blogsky.com

salam eyval weblog e bahali dary be manam sar bezan khoshhal misham bye

سلام ممنون که اومدی
باشه حتما خوشحال میشم
شاد باشی

شهاب چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1384 ساعت 04:41 ب.ظ http://binafasi.blogsky.com

قشنگ بود!
اگه می خواستی شعر قافیه دار بگی باید بگم که این مشکل قافیه ای داره شدید! ولی در کل جالب بود!

سلام
عزیزم این شعر سپیده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد